مدیریت. موفقیت. داستان کوتاه. شعر و...
به نام دوست که هر چه داریم از اوست

مرد بالن سوار و مرد روي زمين

مردي در يك بالن در حال پرواز كردن بود كه متوجه شد گم شده است. در حالي كه ارتفاع بالن را كم مي‌كرد، مردي را ديد.

مرد بالن‌سوار فرياد زد: "ببخشيد، مي‌توانيد به من كمك كنيد. من به دوستم قول دادم كه نيم ساعت پيش او را ملاقات كنم، اما حالا نمي‌دانم كجا هستم."



ادامه مطلب...
ارسال توسط کاظم احمدی

عاشق پول پرست

آن شنیدم که در ایام قدیم آدم بسیار خسیس و کنسی عاشق زیباصنمی خوب رخ و ماه وش و زهره جبین گشت غمین گشت ز هجر رخ آن یار و بسی زرد شد و زار وبه اندوه گرفتار. بسی طرح پی دیدن و بوسیدن و بوئیدن او ریخت بسی حیله برانگیخت که تا ساخت دگر یار و مددگار و هوادار خود آن سرو روان را.



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 11 آبان 1390برچسب:شعر طویل,حکایت منظوم,بحر طویل,داستان کوتاه,
ارسال توسط کاظم احمدی

 

بیصدا شیپور

بیا بار دگر ای اشغری مردانه برخیژیم و با منقل نیاویژیم و طرحی نو درانداژیم و بنیادش برانداژیم و آتش را درون حُقه انداژیم و...

 



ادامه مطلب...
ارسال توسط کاظم احمدی

جلوتر از همه

ابوحارث مادیانی لاغر داشت و همیشه از دیگران عقب می افتاد.

از او پرسیدند: آیا تا به حال شده است که جلوتر از همه باشی؟

گفت: بله، یک بار از پلی رد می شدیم و فقط یک حیوان روی پل جا می گرفت، و من آخر بودم، روی پل رسیدیم که قرار شد برگردیم، وقتی که برگشتیم من که آخر از همه بودم اجبارا اول شدم.

نتیجه گیری تاریخی: در گذشته مردم واقعیت را می پذیرفتند، به آن اعتراف می کردند و گاهی هم به آن افتخار می کردند.




ارسال توسط کاظم احمدی

طنز

ز گلپایگان رفت شخصی به اردو

که قاضی شود صدر راضی نمی شد

به رشوت خری داد و ...



ادامه مطلب...
ارسال توسط کاظم احمدی
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 صفحه بعد